چرچیل، روسیهی استالینی را معمایی میدانست که «در لفافهای از راز پیچیده و در درون یک چیستان» جای داده باشند. بر همین قیاس، کرهی شمالی را میتوان سیاهچالهای رسوخناپذیر دانست.
یک صفحهی پرطرفدار فیسبوک که برای محکوم کردن مرگ مرد جوانی بر اثر ضرب و شتم پلیس مصر ایجاد شده بود، محل سازماندهیِ خیزش اولیهی تحریر بود و صدها هزار هوادار را گرد آورد. یکی از دوستان مصریام بعدتر به شوخی میگفت این باید نخستین بار در تاریخ باشد که فردی میتواند با کلیک کردن روی «من شرکت میکنم»، در پاسخ به یک دعوت فیسبوکی، به انقلاب بپیوندد.
برخی فیلسوفان، مثل آگوستین قدیس و امانوئل کانت، دروغ را مطلقاً منع میکنند، بعضی دیگر، همانند افلاطون، دروغگفتن را در بعضی مواضع نظیر طبابت و زمامداری، جایز میشمارند. افلاطون راستگویی را بسیار مهم میداند اما دروغ را «زهری» مینامد که «خاصیت دارویی» دارد. با وجود این، بهباور او، چنین «زهری» باید در اختیار طبیبان یا زمامداران باشد.
سخت میتوان به یاد آورد که یک نسل قبل، صاحبنظران، بانکداران و پژوهشگران همصدا با هم ملیت را منقضی خواندند. جریان سرمایه، ایدهها و کالاها عصری جهانی را آغاز کرده بود که تمثیلهای نو و روایتی تازه دربارهی جهانیشدن و نقل و انتقال و گردش منابع را در بر داشت. اکنون وعدهی جهانیشدن و داستان مرتبط با آن نخنما به نظر میرسند. ملیت دوباره بازگشته است.
آینهی تاریک آرمانشهر، دیستوپیا یا ویرانشهر است ــ تجارب اجتماعی ناموفق، رژیمهای سیاسی سرکوبگر، و نظامهای اقتصادی آمرانهای که نتیجهی عملی کردن رؤیاهای آرمانشهریاند.
اگر «مزرعهی حیوانات» و «دل تاریکی» رتبهی اول و دوم بهترین رمانهای سیاسی را احراز کنند، رتبه سوم بیشک از آنِ داستانی بسیار کوتاه است که به فارسی هم ترجمه شده...