چرا این خیزش و گام نهادن در راه ناهموار نتوانست شتابِ آغازین را حفظ کند؟ به داوریِ این قلم، دلیل آن تنها سرکوب بیحد و مرز حاکمیت نبود.
«نه» به جمهوری اسلامی، نجوایی است که طی سالها، و مشخصاً در دههی اخیر، از عرصهی خصوصی به خیابان و دیگر عرصههای عمومی رسید و با فریاد «زن، زندگی، آزادی» به انگارهای جمعی برای مردم ایران تبدیل شد.
حالا نزدیک به یک سال است که بسیاری از زنان در ایران خود را از قید حجاب اجباری رها کردهاند. برای بسیاری از آنها کشته شدن ژینا امینی در شهریور ۱۴۰۱ آخرین تیر بر تابوت حجاب اجباری بود، اما نباید از یاد برد که این مبارزه از نزدیک به دو قرن پیش آغاز شده است.
هدی شعراوی، فعال سیاسی و فمینیست مصری، را بیشتر با حرکت جسورانه و نافرمانی مدنیاش به یاد میآورند: برداشتن حجاب و روبنده در ایستگاه قطار قاهره در سال ۱۹۲۳.
جنبش دموکراسیخواهی در برزیل در دههی ۱۹۸۰ دورهای حیاتی در تاریخ این کشور بود. بعد از دو دهه دیکتاتوریِ نظامی، مردم برزیل برای دستیابی به حقوق دموکراتیکشان بسیج شدند. زنان اما با سازماندهی تظاهرات و دفاع از حقوق خود نقشی تحسینبرانگیز در پیروزی این جنبش داشتند.
در یکی از روزهای سرد اسفند ۱۳۷۲، هما دارابی، از بهترین روانپزشکان و استادان دانشگاه در ایران، گالن بنزین را برداشت و راهیِ میدان تجریش شد. روسریاش را درآورد، فریاد «زنده باد آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» سر داد و کبریت را روشن کرد.