اگر در همین تعطیلات اخیر کریسمس، کاساندرا به ما میگفت: «سه ماه دیگر با دو متر فاصله از هم صف خواهید بست، ماسک به صورت خواهید زد و اکثرتان در خانه حبس خواهید شد» هیچکس حرفش را باور نمیکرد...حتی به فکرمان هم خطور نمیکرد که این دنیای شلوغ جهانی نخواهد توانست که تا ابد بر اساس اصول قدیمی به کارش ادامه دهد...چیزی دارد ما را میآزماید. نمیدانم که دست تقدیر است یا شیطان یا طبیعت یا خدا...؟
دنیای مدرن مبتنی بر این باور است که انسانها میتوانند مرگ را بفریبند و بر آن غلبه کنند. این نگرش انقلابیِ جدیدی است. در بخش عمدهای از تاریخ، آدمیان با رامخویی تسلیم مرگ میشدند. تا اواخر دوران مدرن، اکثر ادیان و ایدئولوژیها مرگ را نه تنها سرنوشت محتومِ ما بلکه منبع اصلیِ معنای زندگی میشمردند.
در این دوران بحرانی با دو انتخاب فوقالعاده مهم مواجهایم. اولی بین نظارت تمامیتخواهانه و توانمندسازی شهروندان است. دومی بین انزوای ملیگرایانه و همبستگی جهانی است.
همان طور که لپور به درستی میگوید، مضمون واقعیِ «طاعون» نه نوعی بیماری عالمگیر بلکه مصیبت بیپایان بشر است، مصیبتی ناشی از خودخواهی آدمی و بیاعتنایی او به درد و رنج «دیگری: «همشهریان ما از این جنبه مانند بقیهی ابنای بشر بودند و خودشان را در نظر میگرفتند و بس...خیلیها کماکان امید داشتند بیماری مسری متوقف شود و خود و خانوادهشان در امان بمانند. در نتیجه، هنوز خود را ناگزیر به ترک عادتها نمیدانستند...افراد زیادی هنوز دست روی دست گذاشتهاند و اقدامی نمیکنند، حال آنکه طاعون مصیبتی است که همه درگیرش هستند و هر کس باید به وظیفهاش عمل کند.»
بسیاری از مردم شیوع ویروس کرونا را به گردن جهانیشدن میاندازند، و میگویند که تنها راه جلوگیری از تکرار چنین اتفاقاتی جهانیزدایی از دنیا است. دیوار بسازید، مسافرت را محدود کنید، تجارت را کاهش دهید. با وجود این، هر چند قرنطینهی کوتاهمدت برای جلوگیری از این بیماریِ همهگیر لازم است، انزواگرایی بلندمدت به فروپاشی اقتصادی خواهد انجامید و در عمل ما را از بیماریهای مُسری محافظت نخواهد کرد. نتیجه کاملاً برعکس خواهد شد. پادزهر واقعیِ بیماریهای واگیردار نه جدایی بلکه همکاری است.
امروز همه میدانند که نخستوزیر صربستان زنی همجنسگرا است و نخستوزیر مرد ایرلند هم با سربلندی از همجنسگراییِ خود حرف میزند. همین امر در مورد مدیر عامل اپل و تعداد زیادی از سیاستمداران، تاجران، هنرمندان و دانشمندان صادق است با این حال دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم که آزادی اقلیتهای جنسی حتماً در سراسر جهان گسترش خواهد یافت و سرانجام به عربستان سعودی و برونئی هم خواهد رسید. در واقع، وقوع واکنشهای منفیِ همجنسگراهراسانه حتی در لیبرالترین کشورها نیز محتمل است.