تنهایی ما را به کجا میکشاند؟
سامانتا رز هیل
هانا آرنت از خلوت خود لذت میبرد اما در عین حال باور داشت که تنهایی میتواند انسانها را مستعد پذیرش استبداد کند.
هانا آرنت از خلوت خود لذت میبرد اما در عین حال باور داشت که تنهایی میتواند انسانها را مستعد پذیرش استبداد کند.
انضباط شخصی، بافرهنگ بودن و عقلانیت: این آموزههای رواقی ممکن است به ما اجازه دهند که در جهان آنگونه که هست راحتتر زندگی کنیم. اما سیاست همانقدر که دربارهی توافق است، دربارهی تضاد نیز هست و دستکم تا حدی متأثر از عصبانیتهای مردم است.
بگذارید با این پرسشِ بنیادی آغاز کنیم: جامعهیِ ما چگونه از خود در برابرِ بزهکاران دفاع میکند؟ ما پاسخ این پرسش را میدانیم: با گُرز! ـــ و همین آیا نباید همهیِ آن تاریخِ فرهنگ و تمدنِ ادعایی ما را بیاعتبار کند؟
عزتالله فولادوند اکنون ۸۵ سال دارد. کمتر کتابخواندهی فارسیدان علاقهمند به فلسفه سیاسیای هست که نام فولادوند را در چهار دههی اخیر نشنیده باشد و از ترجمههای دقیق و رواناش بهرهمنده نشده باشد. فولادوند در عین مترجم بودن اندیشمند و روشنفکر نیز هست اما این سویه از شخصیت او در سایهی ترجمههایش کمرنگ مانده است.
آنچه در پی میآید، ملاحظاتی درآمدگونه، گذرا و گزیده دربارهی شیوهی پذیرش (reception) و دریافت (perception) هانا آرنت در زبان فارسی است و نکتههایی چند دربارهی چگونگی و چرایی سهل و ممتنع نمودن آثارش.
چرا جهان بدون بدی نیست؟ خاستگاه شر کجاست؟ چه چیزی آدمها را به ارتکاب شر برمیانگیزد؟ آیا میان شرور تفاوتی است؟ یعنی آیا بدیها همه از یک جنساند یا ماهیتهای مختلفی دارند؟ «شرّ» اُمّالمسائل تفکر غربی است. الهیات مسیحی بر محور مسئلهی شر میگردد.
در سال ۱۹۴۵، هانا آرنت، نظریهپرداز سیاسیِ آلمانی-یهودی در مقالهای درخشان با عنوان «گناه سازمانیافته و مسئولیت همگانی» هشدار داد که در آن زمان تشخیص آلمانیِ خوب از آلمانیِ بد کار آسانی نیست.
نزدیک به دو دهه است که سومین پنجشنبهی نوامبر هر سال «روز جهانی فلسفه» خوانده میشود. امسال این روز مصادف با ۱۹ نوامبر است و به این مناسبت به دیدگاههای یکی از صاحبنظران ترکیهای در مورد فلسفهی معاصر در این کشور میپردازیم.