تاریخ انتشار: 
1398/04/07

غلبه بر فاشیست‌ها مستلزم فهم آن‌هاست

ژیل ترمله

The Herald

در این نوشته خاویر سرکاس توضیح می‌دهد که چطور تلاش کرده است تا با بازگوییِ خاطره‌ی عموی مادرش که یک «شهید» فاشیست بوده، واقعیت منازعات امروز اسپانیا را روشن کند.


خاویر سرکاس در حالى که پشت میز کافهاى در محلهاش در بارسلون نشسته، از «پوپولیست‌های ملىگرا»یی که تاریخ را تحریف کرده‌اند به شدت انتقاد می‌کند و انگشت اتهام را به سوى احیای راست افراطىِ اسپانیا، برگزیت، دونالد ترامپ و جدایىطلبیِ کاتالان‌ها نشانه مىگیرد. این داستاننویس که در آخرین رمان خود ــ ارباب مردهها ــ به دههی ١٩٣٠ و وحشت و اضطراب جنگ داخلىِ اسپانیا در آن دوران مىپردازد، هشدار مىدهد که «این پوپولیسم ملىگرا، نقاب پست‌مدرنى براى همان فاشیسم و تمامیتخواهىهاى آن دهه است».

او اِبایى ندارد از این که جدایىطلبان را، که هم اکنون برخى از رهبرانشان در مادرید به اتهام ایجاد آشوب در حال محاکمه هستند، با احیای راست افراطىِ «وحشتناک» اسپانیا که پس از ۴٠ سال دیکتاتورى ژنرال فرانکو در سال ١٩٧۵ خاتمه یافت، در یک ردیف قرار دهد. در واقع، او ظهور حزب افراطىِ «نظر» (Vox) را مستقیماً به جدایىطلبان نسبت مىدهد و آنها را متهم مىکند که دو سال پیش سعى کردند تا هم ولایتىهاى کاتالانش را به استقلال ترغیب کنند.

او مىگوید «اگر یک فرد وحشى در یک گوشهی رینگ باشد مسلماً در گوشهی دیگر هم چیزى شبیه او ظاهر خواهد شد و این بسیار وحشتناک است زیرا ملىگرایى اسپانیایى از نظر تاریخى خیلى بدتر بوده است.» او تاکید می‌کند که هر دو طرف براى این که مردم اسپانیا را در برابر هم قرار دهند، تاریخ را تحریف مىکنند.

البته این دیدگاه براى آن دسته از کاتالانهایى که خشونت پلیس و ممنوعیت همه‌پرسی در اکتبر ٢٠١٧ را به یاد دارند، مناقشهآمیز است. اما سرکاس ‏به عنوان ستون‌نویس روزنامهی اِل پائیس به رکگویى معروف است.

به عقیده‌ی او، تنها راه مقابله با تحریف تاریخ، این است که بفهمیم چطور افراد معمولى و حتى خیرخواه به راحتى توسط فاشیسم گمراه شدند: «با آن بخشهاى تلخ تاریخمان چه باید بکنیم؟ آنها را خوب و زیبا جلوه دهیم؟ پنهانشان کنیم؟ چیز دیگرى از آنها بسازیم؟ یا این که باید بیشتر در مورد آنها یاد بگیریم و سعى کنیم آنها را بفهمیم؟»

در کتاب ارباب مردهها، سرکاس سعى مىکند به همین پرسش آخر پاسخ دهد و این کار را با ورود به ذهن یک فاشیست جوانِ آرمانگرای خویشاوند خود انجام می‌دهد ــ یعنى عموی مادری‌اش مانوئل مِنا که داوطلبانه به حزب فالانژ هوادار فرانکو پیوست و پیش از بیست سالگی کشته شد.

براى این کار این نویسندهی ۵٧ ساله مجبور شد که خود را در گذشتهاى ناخوشایند غرق کند یعنى زمانى که خانوادهاش از فرانکو حمایت مى‌کرد. هر چند که این گذشته همچنان بر سیاست امروز سایه افکنده است ــ برای مثال، مناقشه بر سر نبش قبر دیکتاتور (فرانکو) و انتقال جسد او از کلیسای زیرزمینى در دره‌ی بهخاک‌افتادگان ــ اما این کارى پرمخاطره همچون شنا کردن در گرداب است.

با آن بخشهاى تلخ تاریخمان چه باید بکنیم؟ آنها را خوب و زیبا جلوه دهیم؟ پنهانشان کنیم؟ چیز دیگرى از آنها بسازیم؟ یا این که باید بیشتر در مورد آنها یاد بگیریم و سعى کنیم آنها را بفهمیم؟

سرکاس مىگوید، «کتابهاى من مربوط به زمان حال است نه گذشته، چون آغاز زمان حال در اسپانیا را نه از اکنون و نه از زمان مرگ فرانکو در سال ١٩٧۵ بلکه باید از سال ١٩٣۶ یعنى جنگ داخلى اسپانیا در نظر گرفت».

اگرچه او مدافع پرشور نظام جمهورى است که در نهایت به دست فرانکو سرنگون شد اما معتقد است که دیدگاه ما درباره‌ی خیزش و رشد فاشیسم آمیخته به توهم و دروغ است. او در عین حال که از داستاننویسان و کارگردانان فیلمها به خاطر خلق تصاویرى کلیشهاى از فاشیست‌ها به عنوان آدم‌کش‌هایی دیگرآزار و بىرحم، انتقاد می‌کند، مىگوید «مردم فراموش کردهاند که فاشیسم زمانى جذاب بوده و بسیارى را فریفتهى خود کرده بود». «مردم فکر مىکنند که فاشیستها مثل شیطان لباس مىپوشیدند و شاخ رو سرشان مىگذاشتند، در صورتى که این طور نبود. بسیارى از بافرهنگترین مردم کشور آلمان و دیگر کشورها در آن زمان و حتى بخشى از نخبگان بریتانیا، شیفتهى هیتلر شده بودند.»

ارباب مردهها به زندگى کوتاه و میراث بلندمدت مِنا می‌پردازد که در ١٧ سالگى داوطلبانه فاشیست شد. گلولهاى که او را از پا درآورد احتمالاً توسط گردان‌های بینالمللىِ ضدفاشیست شلیک شده بود، گروهى متشکل از 35 هزار داوطلب که از اطراف جهان براى دفاع از نظام جمهورى به اسپانیا رفته بودند.

مِنا به شهید و قهرمان خانواده تبدیل شد و عکسش با لباس اونیفورمِ سفید برتن، بر دیوار خانهشان ــ در روستایى در حومه‌ی شهر ایباهرناندو ــ نصب شد. پیش از مهاجرت والدین خاویر به کاتالونیا، جایى که او در آن بزرگ شد، طایفهی سرکاس که در روستاىشان از خانوادههاى سرشناس و بانفوذ بودند، اهالى روستا را به پذیرش دیکتاتورىِ فرانکو ترغیب و هدایت مىکردند.

اعضاى خانواده به او گفتند که با تحقیق درباره‌ی گذشتهى خانواده براى کشف حقایقى دردناک، خود را به خطر انداخته است. دیگران به او هشدار دادند که هر دو طرف از وی انتقاد خواهند کرد ــ یا به دلیل ارائهی تصویرى بسیار ناخوشایند از فرانکو یا به خاطر ماستمالىِ کارهاى طرفداران فرانکو. در نهایت هر چند او نتوانست هیچ رابطهى مستقیمى بین قتل جمهورىخواهان در ایباهرناندو و پدربزرگش که شهردار بود، بیابد اما احساس مىکند که باید با نوشتن دربارهی آن دوره، مسئولیت گذشته را بپذیرد.

واکنشها به رمانى که می‌خواسته چهرهى انسانیِ جوانى فاشیست را نشان دهد، قابل پیشبینى بود. در یکی از نقدها سرکاس ــ نویسنده‌ی رمان سربازان سالامیس ــ متهم به بَزک کردن چهرهی «فاشیست‌ها و متقلبان» شده و خشم بسیاری از کسانی را برانگیخته که به سابقه‌ی پیوند او با «ارزشها و آرمانهای چپ» اشاره می‌کنند. او می‌گوید، «من به بخش مهمی از تاریخ اسپانیا، یعنی جنگ داخلی، می‌پردازم اما مردم از من میخواهند که فقط بگویم موافقام یا مخالف. در حالی که واقعیت خیلی پیچیدهتر از این حرفهاست.»

به نظر سرکاس، مشکل مِنا این بود که آرمانگرایی جوان بود که مثل خیلیها در اروپای دههی 1930، از آرمان غلطی پیروی می‌کرد. به عقیده‌ی او، آدم‌های خوب ممکن است انتخابهای سیاسیِ اشتباهی داشته باشند و در نتیجه کارهای بدی انجام دهند. به همین ترتیب، آدم‌های بد ممکن است انتخابهای سیاسی درستی داشته باشند و همچنان ذاتاً شرور باشند، مثل جمهوریخواهانی که بیرحمانه ۷۰۰۰ کشیش و راهبه را کشتند. او میگوید که راهحلِ جلوگیری از تکرار فجایع دههی ۱۹۳۰ فهمیدن کل ماجراست.

به عقیده‌ی سرکاس، در مورد مناقشه‌ی برگزیت نیز چنین تحریفی وجود دارد، هر چند این بار این گذشته‌ی به ظاهر «باشکوه» است که تحریف شده است. او امیدوار است که لیبرالهای بریتانیایی بتوانند به شباهتهای برگزیت با جداییطلبیِ کاتالانها پی‌برند. او می‌گوید، «در هر دوی آنها سر مردم را شیره مالیدهاند. در هر دو مورد با ناتوانی از پذیرش واقعیت و در عین حال خلق یک دشمن خارجی روبرو هستیم.»

 

برگردان: وفا ستودهنیا


ژیل ترمله خبرنگار مقیم اسپانیا و نویسنده‌ی کتاب اشباح اسپانیا است. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته‌ی او است:

Giles Tremlett, ‘Javier Cercas, Spanish author: to beat the fascists, we need to understand them’, The Guardian , 27 April 2019.