تاریخ انتشار: 
1399/02/28

تباهی سیاست

آنا کَرولا فرِچی

nytimes

استفاده‌ی جناحِ راست افراطی در ایتالیا از رسانه‌های اجتماعی برای دامن زدن به نفرت‌پراکنی از حیث وسعت و شدت بی‌سابقه است. نتیجه‌ی آن تباهی گفتار سیاسی در محیطی رسانه‌ای است که تحت کنترل کافی قرار ندارد. اقدامات متقابلی در حال شکل‌گیری است اما معضل به نوعی ساختاری است و بعضاً ریشه در الگوی تجاری رسانه‌های اجتماعی دارد.

در آغاز انتظار می‌رفت که تأثیر رسانه‌های دیجیتال بر دموکراسی بسیار مثبت باشد. امید این بود که انتشار اطلاعات آنلاین حوزه‌ی عمومی پربار، آزاد و جامعی را فراهم کند که بحث و گفتگو در آن خصلت فراگیرتر و متنوع‌تری داشته باشد. اما، واقعیت کاملاً چیز دیگری بود.

به‌رغم قابلیت اینترنت برای از میان بردن واسطه‌ها و ایجاد شکل‌های برابری‌طلبانه‌ برای ابراز نظر، که مبتنی بر خدمات آزادانه‌ی قابل‌دسترسی و کاربران متعهد و آگاه است، شیوه‌های تجاری به نحو فزاینده‌ای قلمرو آنلاین را مستعمره‌ی خود می‌کنند. افکار عمومی به نحوی فوق‌العاده فریبنده تحت کنترل قرار می‌گیرد. در دهه‌ی گذشته، اخبار جعلی، اطلاعات غلط هدف‌دار و نفرت‌پراکنی به نگرانی‌های مربوط به سیستم‌های نظارت و مراقبت از توده‌ها افزوده است. آزادی بیان و کثرت‌مداری در مقیاسی جهانی تهدید می‌شود.

بااین‌همه، موقعیت به‌هیچ‌وجه همگون نیست: تفاوت‌های مهمی میان اروپای شمال غربی و جنوب شرقی وجود دارد. نهاد دانشگاه اروپا در گزارش خود با عنوانِ «نظارت بر کثرت‌مداری رسانه‌ها» (2017) موقعیت را در ایتالیا به طور خاص «هشداردهنده» توصیف می‌کند. فقدان آزادی روزنامه‌نگاری در این کشور در افزایش نگران‌کننده‌ی میزان تهدید و حمله به روزنامه‌نگاران بازتاب می‌یابد.

 

نفرت‌پراکنی و جبهه‌ی راست افراطی در ایتالیا

ایتالیا بالاترین تعداد گفتارهای نفرت‌پراکنی آنلاین را در اروپا به نام خود ثبت کرده است. بر اساس داده‌های مدیر اداری عدالت و حمایت از مصرف‌کننده در کمیسیون اروپا در ماه مارس 2019، ایتالیا سه برابر آلمان و چهار برابر فرانسه موارد نفرت‌پراکنی را ثبت کرده است.

موفقیت حزب جنبش پنج ستاره (M5S) مبتنی بر تصویر مشارکتی از اینترنت و انتقاد از روزنامه‌نگاری حرفه‌ای است. حزب لیگا نیز، که به مجرم دانستنِ مهاجران و اقلیت‌ها معروف است، شاهد رشد چشمگیری در تأیید همگانی و قدرت سیاسی بوده است. رهبران جناح راست از جمله ماتئو سالوینی (از حزب لیگا) و جورجو ملونی (از حزب فراتلی دیتالیاFratelli d’Italia) به شکل چشمگیری از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. منابع موجود، از جمله بررسی اطلاعات غلط آنلاین در سال 2018 از سوی هیئت نظارت بر رسانه‌ها (AgCom)، به رواج نگران‌کننده‌ی مسئله‌ی مهاجرت در رسانه‌های اجتماعی اشاره می‌کنند.

این منابع همچنین بر پیوند میان چرخه‌ی رأی‌گیری و افزایش ناگهانی در محتوای توهین‌آمیز و تبعیض‌آمیز تأکید می‌کنند. در گزارش سازمان عفو بین‌الملل در سال 2018 درباره‌ی ایتالیا به حمله به مهاجران، زنان، کولی‌ها و مسلمانان اشاره شده است. نفرت‌پراکنی در مبارزه‌ی انتخابات عمومی کشور در سال 2018 «نقش کیفیِ اصلی» را ایفا کرده است. و در ماه‌های بعد از انتخابات، «حمله به همبستگی و کنشگران درگیر در آن عادی شده بود»، همان‌طور که رفتار کارکنان سازمان‌های غیردولتی‌ای که به مهاجران در حوزه‌ی مدیترانه یاری می‌رساندند نمونه‌ی آن است.

نقش سیاستمداران به هیچ‌وجه حاشیه‌ای نیست. گزارش عفو بین‌الملل همچنین به مواردی اشاره می‌کند که سیاستمداران ایتالیایی محکوم به اتهامات جنسی و نژادپرستانه بودند. معروف‌ترین این موارد مربوط به روبرتو کالدِرولی و سیمون پیلون سیاستمدار، و ماتئو کامیچیتولی، شهردار پُنتینوری، است که همه‌ی آن‌ها اعضای حزب  لیگا هستند. توجهی خاص به آخرین انتخابات اتحادیه‌ی اروپا، که به بررسی صدهزار مطلب و نظری می‌پردازد که در فاصله‌ی میان آوریل و مه 2019 در حساب‌های توئیتر و فیسبوکِ رهبران احزاب و نمایندگان ایتالیا منتشر شده بود، نشان می‌دهد که ۱۱/۵ درصد از محتواها موهِن یا تبعیض‌آمیز بوده است، در حالی که یک درصد انگیزه‌ی نفرت‌پراکنی داشته‌اند. سیاستمداران اغلب دیگر سیاستمداران را هدف قرار داده‌اند. سازمان عفو بین‌الملل تأکید کرده است که پیام‌های سیاستمداران در رسانه‌های اجتماعی ــ هر چند از حیث قانونی انگیزه‌ی نفرت‌پراکنی ندارد ــ کافی است تا به واکنش خشونت‌آمیزی در میان دنبال‌کنندگانشان بینجامد. سیاستمداران احزاب لیگا و فراتلی دیتالیا بیشتر از همه مقصرند: تحلیل عفو بین‌الملل نشان داده است که تقریباً پنجاه درصد از محتوای رسانه‌های اجتماعیِ متعلق به ماتئو سالوینی توهین‌کننده و/یا تبعیض‌آمیز محسوب می‌شود.

که تقریباً پنجاه درصد از محتوای رسانه‌های اجتماعیِ متعلق به ماتئو سالوینی توهین‌کننده و/ یا تبعیض‌آمیز محسوب می‌شود.

عدم تمایز روشن میان صفحات رسمی حزبی و صفحات «شخصی» ــ همچنین میان یک مطلب و نظراتی که در ارتباط با آن مطرح می‌شود، یا نقل آن در زمینه‌های دیگر ــ امکان ازدیاد ابهام و خشونت را فراهم می‌کند، و همه‌ی این‌ها به نام آزادی بیان صورت می‌گیرد. تحلیل شبکه‌ی کنشگری آواز (Avaaz) درباره‌ی استفاده از فیسبوک در آستانه‌ی انتخابات اتحادیه‌ی اروپا در سال 2019 نشان می‌دهد که فیسبوک حدود 300 صفحه و حساب کاربری را (با تقریباً 13 میلیون ارتباط متقابل و 6 میلیون دنباله‌رو) از میان تقریباً 500 صفحه و حساب کاربری گزارش‌شده (با 32 میلیون دنبال‌کننده و 67 میلیون نظر، پسندیدن، به اشتراک گذاشتن و 553 میلیون بازدید) بسته است. صفحات بسته‌شده سه برابر کل صفحات رسمی فیسبوک متعلق به همه‌ی احزاب راست افراطی و ضداروپایی دنبال‌کننده داشتند.

صفحه‌ی رسمی حزب لیگا حضور آنلاینِ فوق‌العاده فراگیری دارد: نزدیک به 4 میلیون ارتباط متقابل آنلاینش دو برابر ارتباطات حزب آلترنانیو برای آلمان در آلمان است. شبکه‌ی آواز 14 شبکه، 113 صفحه و گروه، و 49 پروفایل را شناسایی کرده است که اخبار جعلی یا محتوای ضدمهاجرپذیری تفرقه‌آمیز و پیام‌های نفرت‌برانگیز در حمایت از حزب  لیگا و حزب جنبش 5 ستاره پخش کرده‌اند؛ آن‌ها در مجموع 18 میلیون دنبال‌کننده و 23 میلیون ارتباط متقابل داشتند. فیسبوک 23 تا از این صفحات را بسته است، که در کل تقریباً ۲/۵ میلیون دنبال‌کننده داشتند. همچنین حدود 60 درصد از دیگر صفحات گزارش‌شده را هم بسته است.

پژوهش شبکه‌ی آواز همچنین نشان داده است که، در مقایسه با کشورهای دیگر (اسپانیا، فرانسه، آلمان، بریتانیای کبیر و لهستان)، پروفایل‌های بسته‌شده در ایتالیا بالاترین سطح دنبال‌کننده‌ها و ارتباط‌های متقابل را داشته‌اند (تقریباً ۲/۵ میلیون در هر یک). فقط پروفایل‌های توهین‌آمیز لهستانی، با 2 میلیون دنبال‌کننده و تقریباً 1 میلیون ارتباط متقابل، به این سطح نزدیک بوده است. ایتالیا همچنین دارای پروفایل‌های «مخرب» بسیار زیادی است. برای مثال، از حدود 320 پروفایل گزارش‌شده 139 تای آن‌ها در آلمان بسته شدند، ارتباط‌های متقابل و دنبال‌کنندگان آن‌ها از حیث تعداد بسیار کمتر بودند: حدود 57 هزار از ۸۹۰ هزار دنبال‌کننده و ۱۹۶ هزار از تقریباً 2 میلیون ارتباط متقابل مربوط. تحقیق مؤسسه‌ی اینترنتی آکسفورد درباره‌ی توئیت‌های مربوط به انتخابات اتحادیه‌ی اروپا به زبان‌های مختلف میان پنجم و بیستم ماه آوریل سال 2019 نشان می‌دهد که درصد بسیار بیشتری از توئیت‌های ایتالیایی‌زبان از منابع «اخبار جعلی» آمده است (۸/۷ درصد) تا توئیت‌های فرانسوی‌زبان (۱/۴ درصد)، آلمانی‌زبان (۲/۸ درصد)، انگلیسی‌زبان (۱/۴ درصد) و اسپانیولی (۱/۶ درصد). فقط توئیت‌های لهستانی به طور چشمگیری درصد بالاتری (21 درصد) نسبت به توئیت‌های ایتالیایی دارد، در حالی که توئیت‌های سوئدی (۶/۷ درصد) درصدی نزدیک به توئیت‌های ایتالیایی دارند.

 

اقدامات متقابل نظارتی

هیئت کنترل‌کننده‌ی رسانه‌ای مستقل ایتالیا، حتی در دوران رقابت‌های انتخاباتی، هم قدرت آن را ندارد که این موقعیت را وارسی و اصلاح کند. قوانین و مقرراتی ملی برای دست‌یابی رسانه‌های اجتماعی و آنلاین به اطلاعات در طول انتخابات یا برای گردش آنلاین نظرسنجی‌های پیش از انتخابات یا برای سکوت پیش از انتخابات وجود ندارد. این خلأ نظارتی با انتظارات مطرح‌شده توسط تحقیق دوساله‌ی فشرده‌ی این نهاد در مورد مسئله‌ی اطلاعاتِ گمراه‌کننده و نفرت‌پراکنی اختلاف دارد.

دست‌بالا، امکان نظارت بر خود توجه را به آگهی‌ها، پیام‌ها و سرمایه‌گذاری در کارزارها توسط نیروهای سیاسی گوناگون جلب کرده است، که نفع خود را در این ابزار تبلیغاتی تحکیم می‌کنند. راهبرد بنیاد اُپن‌پلیس (OpenPolis) به نام «کنترل از پایین تا بالای جامعه‌ی مدنی» برای پیام‌های سیاسی در فیسبوک ــ که با مشارکت پروپابلیکا در سال 2018 رواج یافت ــ نیز قابل‌توجه است. در این کار نرم‌افزاری به کار رفت که به کاربران اجازه می‌داد تا پیام‌های سیاسی را از نیوزفید فیسبوک به بایگانی همگانی منتقل کنند، و به این طریق مبارزاتی را که شخصی‌شده بود آشکار کنند. این ابتکار پس از تغییری فنی در فیسبوک خنثی شد.

با توجه به پیچیدگی موقعیت، باید اقداماتی در چند جبهه انجام شود. آموزش و سواد رسانه‌ای سرنوشت‌ساز است، همان‌طور که کنترل و نظارت بر جامعه‌ی مدنی و پژوهش آکادمیک چنین است. ابتکارات اتحادیه‌ی اروپا برای حمایت از انتشار اطلاعات، از قبیل مرکز داده‌های خبری اتحادیه‌ی اروپا، که شامل آژانس‌های خبری کشورهای گوناگون است، یا شبکه‌ی داده‌های روزنامه‌نگاری اتحادیه‌ی اروپا، یکی از پروژه‌های اتحادیه‌ی روزنامه‌های مهم اروپا، نیز به همین اندازه مهم است. علاوه بر این، شبکه‌های بین‌المللی بازبینی وقایع مثل دیده‌بانی اجتماعی برای انتشار و تحلیل رسانه‌های اجتماعی، و نیز سیستم هشدار سریع، که شبکه‌ای از 28 نقطه‌ی اتصال ملی برای مسئولان دولت‌های عضو اتحادیه اروپاست، اهمیت دارند. کمیسیون اروپا همچنین از بعضی از وسایل سنجشِ خودتنظیم‌گرِ مهم برای شرکت‌های بزرگ (فیسبوک، توئیتر و گوگل، و مایکروسافت) از طریق طرح عملی‌اش برای مقابله با اطلاعات گمراه‌کننده‌ی آنلاین حمایت می‌کند. نتایج آن جالب‌اند، حتی اگر خود کمیسیون اروپا آن‌ها را فقط تا حدی رضایت‌بخش شمرده باشد.

این تصور اشتباه است که خشم جامعه و ظهور راست افراطی صرفاً نتیجه‌ی رسانه‌های اجتماعی است. این پدیده‌ها عمیقاً در ساختار جامعه و سیاست معاصر ریشه دارند.

محتوای توهین‌آمیز و غیرقانونی اکنون سریع‌تر و به نحو گسترده‌تری حذف می‌شود. تبلیغات پولی ــ محتوا و هزینه‌ی آن‌ها، اینکه چه کسی آن مطالب را به اشتراک گذاشته است و دست‌کم اطلاعاتی درباره‌ی مخاطبانی که هدف آن‌ها بوده‌اند ــ امروزه روشن‌تر و آشکارترند. بااین‌همه، هنوز معلوم نیست که آیا گردانندگان بازار تنها کسانی هستند که از این امر نفع می‌برند یا نه. اکنون فیسبوک با تغییر الگوریتم و گزینش محتوا آشنایان شخص را در اولویت قرار می‌دهد. به هرحال، شاید این کار روندهای جاری در برقراری ارتباط در شبکه‌های اجتماعی را به طور قابل‌توجهی اصلاح نکند و حتی ممکن است باعث تشویق به استخراج داده‌های کامل‌تر روابط کاربر شود.

اقداماتی که پس از انتخابات اتحادیه‌ی اروپا در جامعه‌ی مدنیِ نهادینه و در سطوح ژورنالیستی رایج شد تا حدی وضوح و شفافیت را افزایش داد و با بی‌شرمانه‌ترین اشکال نظارتی و کاذبِ ارتباطات آنلاین مقابله کرد. گزارش سال 2019 اتحادیه‌ی اروپا درباره‌ی اجرای طرح عملی مقابله با اطلاعات گمراه‌کننده تأکید می‌کند که «تردیدهایی درباره‌ی کارآیی اقدامات مربوط به شفافیت که توسط همه‌ی امضاکنندگان صورت گرفته است وجود دارد» و نیز توجه ما را به «عدم‌مشارکت صنعت تبلیغات» جلب می‌کند. کمیسیون اروپا این حق را برای خود نگه می‌دارد که اقدامات بعدی، از جمله اقداماتی از «نوع نظارتی»، را انجام دهد.

نظارت بر خود ناممکن به نظر می‌رسد. اما اگر به خصوصی شدن حوزه‌ی عمومی دیجیتال، شبه‌انحصاری و تجاری شدن پروفایل کاربران رسیدگی نشود، غول‌های اینترنتی ممکن است به «ابَرویراستارانی» با اقتدار سیاسی فزاینده‌ی نظارت و مراقبت تبدیل شوند. اقدامات تعیین‌کننده‌تری باید صورت گیرد. پیشنهادِ کَس سانستاین برای ایجاد یک «دگمه‌ی خوش‌بختی» که دست‌یابی تصادفی به شبکه‌ی اجتماعی و موتور جست‌وجو را تشویق کند کافی نیست. شبکه‌ی آواز خواهان ایجاد تریبون‌های آنلاین برای اصلاح اخبار جعلی و گمراه‌کننده، و همگانی کردن اصلاحات شده است. با این‌همه، تا زمانی که کلیک‌ها، پسندیدن‌ها، به اشتراک گذاشتن‌ها، دنبال‌کنندگان، بازتوئیت‌ها، بازدید‌ها و دانلودها ــ به عبارتی آن‌چه «مشارکت» می‌خوانیم ــ سودمندترین درآمد حاصل از  کاربران برای تریبون‌ها و آگهی‌دهندگان باقی بماند، تغییر و اصلاح این مبادله‌ی هرچه نامتوازن‌تر ناممکن‌تر خواهد بود. آزادی انتخاب سیاسی و حتی اقتصادی شهروندان در خطر است.

نظارت بر محافظت از داده‌های عمومی اتحادیه‌ی اروپا، که در ماه مه 2018 اجرا شد، می‌تواند سرآغاز خوبی باشد. همان‌طور که آنتونلو سورو، رئیس مرجع محافظت از داده‌های ایتالیا، گفته است، ما هنوز می‌توانیم با تقلیل دادن افراد «به مشتی از اطلاعات همیشه در دسترس» مخالفت کنیم. و، در بحبوحه‌ی قیل و قال بر سر اطلاعات گمراه‌کننده، باید از مخمصه‌ی ساده‌انگاری بیش از حد پرهیز کرد. درصد بزرگی از بخش‌های رسانه‌ای و سیاسی در این تباهی مبادله‌ی اطلاعاتی دخیل‌اند، و لازم است قواعد دموکراتیک و اصول اساسی به طور عمومی و سراسری دوباره تحکیم شوند. در عین حال، این تصور اشتباه است که خشم جامعه و ظهور راست افراطی صرفاً نتیجه‌ی رسانه‌های اجتماعی است. این پدیده‌ها عمیقاً در ساختار جامعه و سیاست معاصر ریشه دارند.

در این آشفته‌بازار، پیدایش جنبش جدید ضداستقلال‌طلب در ایتالیا مهم است. هواداران جنبش «ساردین» نخستین تجمع برق‌آسای خود را در پایگاه جبهه‌ی چپ در منطقه‌ی امیلیا-رومانیا درست بیش از دو ماه قبل از انتخابات ناحیه‌ایِ ایتالیا در آخر ژانویه‌ی 2020 برگزار کردند. آن‌ها ضدیت آشکاری با حکومت ائتلافی متشکل از حزب جنبش 5 ستاره و حزب دموکرات نشان می‌دهند، حکومتی که در تابستان 2019، به دنبال فروپاشی ائتلاف حزب جنبش 5 ستاره و حزب لیگا، تشکیل شد. کانون توجه هواداران جنبش ساردین سیاست فیسبوکی سالوینی، ارتباطات دستکاری‌شده‌ی آنلاین و، به طور کلی‌تر، تباهی مبادلات سیاسی و گفتار عمومی است. این جنبش تظاهرات اعتراض‌آمیزی در نزدیکی محل‌هایی برپا کرده است که حزب لیگا گردهمایی‌هایش را انجام می‌داد یا در محل‌هایی که حزب لیگا تلاش می‌کرد در آنجا کرسی‌هایی را به دست آورد. صرف‌نظر از گنجایش واقعی ساردین‌ها برای بسیج حمایت سیاسی و انتخاباتی، آن‌ها به خاطر قدرت محض ناشی از تعدادشان و تظاهرات پرشور و حرارت‌شان درخورِ احترام‌اند. هرگونه اقدامی را که برجسته‌‌کننده و رسواکننده‌ی نفرت‌پراکنی باشد، نفرت‌پراکنی‌ای که چهره‌های سیاسی مهم جناح راست در ایتالیا بارها به آن متوسل شده‌اند، باید ستود.

 

برگردان: افسانه دادگر


آنا کرولا فرچی جامعه‌شناس است و در دانشگاه سیِینا درباره‌ی دموکراسی دیجیتال و ارتباطات تحقیق می‌کند. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته‌ی او با عنوان اصلیِ زیر است:

Anna Carloa Freschi, ‘The degradation of politics’, Eurozine, 6 April 2020.