مهرانگیز دولتشاهی؛ اولین زنی که در ایران سفیر شد
پرویز نیکنام
مهرانگیز دولتشاهی جزو اولین زنانی بود که وارد مجلس شد و سه دوره نمایندهی مجلس بود. او در سال ۱۳۵۴ بهعنوان اولین زن سفیر ایران به دانمارک رفت و تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ در این سِمت بود.
مهرانگیز دولتشاهی جزو اولین زنانی بود که وارد مجلس شد و سه دوره نمایندهی مجلس بود. او در سال ۱۳۵۴ بهعنوان اولین زن سفیر ایران به دانمارک رفت و تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ در این سِمت بود.
سپاس خدا را که بعد از بیست سال باز فرصتی به دست آمد تا برای سومین بار زبان زنان سرلوحهی اوراقی شده، خدمات منظوره را در سایهی رشد بانوان انجام دهد. در این موقع که خطرناکترین مواقع حیاتی زنان ایران است، کارکنان زبان زنان میدانند چه مسئولیت مهمی را در چه زمان تاریکی به عهده گرفته و تا چه حد در تأثیر فشار روحی خواهند بود.
عکاس میخواست هویتش محفوظ باشد تا بتواند عکسهای بیشتری از اعتراضهای مردمِ ایران و سرکوب خشونتبارشان بگیرد. اما چند روز بعد مرگ ناگهانیِ عکاس باعث شد که حالا بتوان نامش را با صدای بلند اعلام کرد: آرش عاشورینیا که ششم مهرماه به دلیل ایست قلبیِ ناگهانی در خانهاش در تهران جان سپرد.
مهرانگیز دولتشاهی جزو اولین زنانی بود که وارد مجلس شد و سه دوره نمایندهی مجلس بود. او در سال ۱۳۵۴ بهعنوان اولین زن سفیر ایران به دانمارک رفت و تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ در این سِمت بود.
عبدالرحیم جعفری بزرگترین انتشاراتی ایران و خاورمیانه را در سه دهه ایجاد کرد. بیش از ۲۸۰۰ عنوان کتاب منتشر کرد و ۱۵ فروشگاه داشت و حدود ۳۰۰ نفر نیز بهطور مستقیم برایش کار میکردند. بیشتر از سه دهه نیز تلاش کرد تا امیرکبیر را دوباره به دست بیاورد اما نتوانست.
اعجوبه! آنقدر زندگی جالبی دارد که آدم میماند از کجا شروع کند: از تأسیس انتشارات فرانکلین که معروفترین کار اوست؛ از دایرهالمعارف فارسی که حاصل فکر و ابتکار او بود و واقعاً بعضی در نوسازی ایران سهم قابلملاحظهای دارند. سهم همایون صنعتیزاده در نوسازی ایران فراموشنشدنی است.
ولیالله درودیان در کتاب دهخدا؛ مرغ سحر در شب تار او را یکی از نمایندگان فرهنگ معاصر وطن میخواند و مینویسد: «او شاعری توانا، طنزنویسی انساندوست، روزنامهنگاری متعهد و آگاه، پژوهندهای ژرفاندیش، محققی سختکوش و فروتن و آزادهمردی صادق و صمیمی بود.»
شبها که به بستر میروم، همانطور که عاشق به معشوقش فکر میکند، من هم به لغت فکر میکنم. برای من دنیای لغات، دنیای رنگین و پرجذبهای است که هیچوقت از فرورفتن در آن خسته و کسل نمیشوم زیرا کار فرهنگنویسی هرگز برای من خستهکننده نبوده و نیست و نخواهد بود؛ حتی شبها هنگام خواب هم در رؤیای لغت به سر میبرم.