آیا مرگ میلیونها نفر بر اثر بیماریهای عالمگیر، فقر و گرسنگی کودکان و بحرانهای محیطزیستی که آیندهی انسان را تهدید میکنند، طبیعی است؟ آیا باید بپذیریم که نابرابری بخشی تغییرناپذیر از جهان ماست؟ هر کدام از ما بهعنوان یک فرد چه میتوانیم بکنیم تا دنیا برای خود ما و نسلهای آینده به جای بهتری تبدیل شود؟
چگونه اختلافنظر به مناقشهی حاد تبدیل میشود؟ چرا در سال های اخیر حتی بسیاری از جوامع دموکراتیک نیز دوقطبی شده و مناقشات حاد در آنها رواج یافته است؟ آیا باید از هر نوع اختلاف نظری اجتناب کرد؟ چطور میتوان نظامهای سیاسی و انتخاباتی را برای رهایی از مناقشههای حاد از نو طراحی کرد؟ و در نهایت راه خلاصی از این وضعیت چیست؟
در دو دههی اخیر رسانهها دستکم در آذرماه دربارهی قتل روشنفکران ایرانی به دست حکومت ایران گزارش میدهند، با این حال بخش زیادی از این گزارشها به چندوچون و جزئیات ترورها اختصاص دارد. زنده نگاه داشتن یاد این کشتهشدگان بخشی از روند دادخواهی و مبارزه برای اجرای عدالت است. پادکست «قتلهای زنجیرهای» اما نه در قتل، بلکه در زندگی مقتولان سیاسی ایران کندوکاو میکند و به دنبال پاسخ این پرسشهاست که آنها چه کردند و چه میراثی از خود به جای گذاشتند؟
برخاستن از میان ویرانهها، رقصیدن میان گلولهها عنوان تازهترین کتاب مریم اشرافی، عکاس ایرانیِ ساکن پاریس است. او از سال ۲۰۱۲ بارها به کردستان عراق و مناطق مختلف درگیر در جنگِ سوریه سفر کرده است. سفری که با کنجکاوی او دربارهی مردمان کُرد شروع شده و با مستند کردن زندگی و مبارزهی آنها ادامه یافته است.
فرشته (با بازی صدف عسگری) مادر جوانی است که با نوزاد چند ماههی خود در آپارتمانی در تهران زندگی میکند. او باید فرزندش را از پدر و مادرش که در دیداری سرزده تا چند ساعت دیگر به تهران میرسند، پنهان کند. جستوجوی فرشته و دوستش عاطفه (با بازی غزل شجاعی) برای یافتن محلی امن که تا فردا از نوزادش مراقبت کند، روایتگر تبعیض چندلایه علیه زنان، سوءاستفاده، سرکوب و همدلی است، روایت پرالتهابی که تماشاگر را جذب میکند.
راه یافتنِ تیم ملی فوتبال ایران به بازیهای جامجهانی ۲۰۲۲ در قطر خیلیها را شاد کرده است. در همهمهی این شادمانیِ «ملی» و «همگانی» اما کسانی هم پرسیدند: «آیا این شادمانی حقیقتاً همگانی و ملی است؟» «آیا تیم ملی فوتبال ایران حقیقتاً ملی است»؟ مثلاً زنان ایرانی که حتی ورود به استادیومهای ورزشی برایشان ممنوع است چهقدر میتوانند خود را بخشی از این پیروزی بزرگِ مردانِ قهرمان بدانند؟