ادبیات داستانیِ امروز ایران را نمیتوان بدون توجه به تصویر جنگ در آن شناخت. بسیاری از نویسندگانی که جنگ را تجربه کردهاند میگویند که تأثیر آنچه مشاهده کردهاند چنان عمیق و مهیب است که نمیتوانند دربارهی چیز دیگری بنویسند.
زنی نشسته بر پشت زرافه، زنی با تاجی بزرگ از طلا و پَر و لیمو، و زن و مردی سوار بر لاکپشت. تصاویری خیالانگیز، درخشان، رنگارنگ و پر از تمثیل و قصه. اینها نمونههایی است از آثار گرافیکیِ سابینا ژاندرون از مجموعهی «اگر مرزی وجود نداشت». ژاندرون این مجموعه را تقدیم کرده به جسارت، زیبایی و مقاومت مهاجران آفریقایی که در جستوجوی زندگی بهترند.
از سیکها نیز بهروایت آمار تنها ۱۵۰ تن در کابل باقی ماندهاند و دولت هند اعلام کرده است که به آنها ویزای اضطراری میدهد. اگر این کاروان کوچک همه از افغانستان بروند، میتوان گفت که بعد از بوداییها و یهودیان، آیین سیک نیز از افغانستان برچیده خواهد شد و افغانستان به لحاظ آیینی دیگر کشور متنوع و رنگارنگی نخواهد بود.
کسی در آب، بر آب و برای آب مُرده است. بعضی از آنان در جنگل مُردهاند و درختها گواه میدهند راه تاریکشان را. و بعضی از آنان میان مرور رؤیاهایشان شکار شدهاند به تحقیری یا گلولهی سُربیِ مرزبانی. اینجا مرز رؤیا و واقعیت است. چیزی که دنیای ما و بیرون را از هم جدا میکند.
سه رفیق نوشتهی شیدا بازیار که در فوریهی ۲۰۲۱ وارد بازار کتاب شد، در فهرست نامزدهای «کتاب سال آلمان» قرار گرفته است. این دومین رمان شیدا بازیار است، نویسندهی ایرانی-آلمانی که در سال ۱۹۸۸ در شهر هرمسکایل (Hermeskeil) در جنوب غربی آلمان به دنیا آمد، از پدر و مادری که در دههی ۱۳۶۰ به علت باورها و فعالیت سیاسیشان تحت تعقیب حکومت ایران قرار گرفتند و به آلمان گریختند.
دلیلت چیست اگر قرار باشد از اینجا بروی؟ دلیلت چه خواهد بود اگر قرار باشد لباسها و مدارک و آلبوم و خاطرات را برداری و توی چمدان بچینی و تماس بگیری و با همهی آنهایی که عزیزند و دوریشان رنجت میدهد خداحافظی کنی و اشک بریزی و بروی و دور شوی؟ دلیلت برای نماندن، برای مهاجرت چیست؟