تنها یک درخت در میان بسیار درختِ باغِ بهشت با نشان «نشاید و نباید»ش چندان و چنان خواستنی مینماید که خارخارِ خواهش آن عاقبت بر عافیت بهشت چیره میشود. آدم پیش از دستیابی به درخت نه گناه میشناسد و نه با دانایی و حقیقت آشناست. درخت بیش و پیش از آنکه به گناه یا معرفت یا حقیقت تعبیر شود، حکایت از آن دارد که آدم، نه از روی دانش، که از روی سرشت، خواهان آزادیِ بیکران و بیسانسور است.
دهها سال پس از انتشار نسخهی فرانسوی کتاب مذاهب و فلسفه در آسیای وُسطی، در میانهی سدهی بیست میلادی، کتاب گوبینو به دست یکی از نویسندگان نکتهسنج اروپا افتاد. نویسندهی یادشده کتاب را با حیرت خواند و برخلاف گوبینو، از ملاحظهی شباهتهای «کتمان» با عادتهای رایج در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی ــ کشورهایی که استالینیسم بهتازگی به آن راه یافته بود ــ سخت شگفتزده شد.
جریان روشنفکری روسیه که سابقهای طولانی و پرشور در مبارزه با استبداد حکومتی دارد و در دورهی شوروی، چهرههای درخشانی همچون الکساندر سولژنیتسین و آندری ساخاروف از آن برخاستند، در روسیهی امروز در چه وضعیتی به سر میبرد؟ آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگویی است با آندری اوستالسکی، نویسنده و روزنامهنگار روس که در لندن زندگی میکند.
یکی از دلمشغولیهای اصلی نظریهپردازان اجتماعی قرن نوزدهم زدودن تمایز میان مذهبی و غیرمذهبی بود. اکنون، پس از افزون بر یک قرن مدرنیزاسیون، ناگزیریم میان مذهبی و مذهبیتر تفاوت بگذاریم. به نظر میرسد که این «دینداری بیش از حد» که با اصطلاحات بنیادگرایی، احیاگری، محافظهکاری، تعصب یا افراطگرایی از آن یاد میکنند، نشاندهندهی روندی جهانی است که اکثرادیان بزرگ جهان را دربرمیگیرد. با این حال، این امر تفکر منفی خاصی را، بهویژه دربارهی جوامع مسلمان، شکل داده است.
نسل اول کمیسیونهای حقیقتیاب در آرژانتین (1983)، اوگاندا (1986)، نپال (1990)، شیلی (1990) و چاد (1990) پدید آمد و کمیسیونهای ناقص قبلی در اوگاندا (1974)، بولیوی (1982) و زیمباوه (1983) را هم دربرمیگرفت. آنها به منظور تمهید مقدمات اقامهی دعوای کیفریِ احتمالی تشکیل شدند و هدفی جز ثبت اسناد و مدارک مربوط به جانباختگان و ناپدیدشدگان قهری نداشتند.
چند روز پیش، به دوستی گفتم که مرکز ایالت تنسی ناکسویل است. او بیدرنگ با دستش اشاره کرد که نه نه نه، و گفت: «خیر، نشویل است.» پیداست که حرف من درست نبود. اما از آنجا که به درستیِ آنچه میگفتم عقیده داشتم، باری به هر حال راستگو بودم. هرچند اشتباه کردم اما دروغ نگفتم. این تمایز میان درستی و راستگویی مهم است اما بیم آن میرود که در بحث و جدلهای مربوط به سیاستِ «پساحقیقت» و «اخبار جعلی» گم شود.