جستاری در ناپدیدسازی قهری

جستاری در ناپدیدسازی قهری جعفر بهکیش مهر 1402

فهرست مطالب پیشگفتار ................................ ................................ .................... 1 مقدمه ................................ ................................ ........................ 7 تبارشناسی جنایت «ناپدیدسازی قهری» ................................ ............. 11 گروههای هدف و روشهای ناپدیدسازی ................................ ..................... 12 شکلگیری مقاومت در برابر ناپدیدسازی ................................ .................... 21 جریان اطالعات در جنبش جهانی حقوق بشر ................................ ............... 29 مروری بر گزارش دهی در مورد ناپدیدسازی ................................ ................. 31 ناپدیدسازی قهری چیست؟ ................................ ............................. 41 ناپدیدسازی قهری در اسناد بینالمللی ................................ ...................... 42 مسائل بحث برانگیز در موضوع ناپدیدسازی قهری ................................ .......... 47 فراسوی تعریف ناپدی دسازی قهری ................................ ........................... 61 مبانی کار «گروه کاری» درباره ناپدیدسازی ................................ ......... 63 تحت چه شرایطی پروندهای توسط «گروه کاری» پذیرفته میشود؟ ..................... 64 اقدامات «گروه کاری» ................................ ................................ ......... 67 شرایط روشن شدن، بایگانی کردن و متوقف شدن یک پرونده ............................ 69 ناپدیدسازی قهری در ایران ................................ ............................ 77 ناپدی دسازی پس از انقالب اس ی الم ................................ ........................... 77 مطالعه موردی چند پرونده: ................................ ................................... 85 نتیجهگیری ................................ ................................ ................ 95 معرفی برخی نهادها ................................ ................................ ...... 99 منابع ................................ ................................ ...................... 102

فهرست شکل ها و جدولها فهرست شکلها شکل -1 ناپدیدسازی در گزارش های سالیانه عفو بینالملل از 1961 تا .2017 ................................ .......... 33 شکل -2 تعداد سالیانه ناپدی دشدگان در کلمبی ا ................................ ................................ ............ 36 فهرست جدولها جدول -1 ناپدی دشدگان در پنج منطقه جهان و با ین التر تعداد پروندههای باز در هر منطقه ............................ 39 جدول -2 تعریف و مشخصات ناپدیدسازی در اسناد بینالمللی ................................ ........................... 44 جدول -3 عناصر اصلی در چهار تعریف ناپد ی دسازی ................................ ................................ ........ 45 جدول -4 پرونده مشخص شده و کل پروندههای 20 کشوری که بیش از همه پرونده در نزد «گروه کاری» دارند ... 70 جدول -5 پروندههای ناپدی دشدگان قهری ایران در نزد «گروه کاری» از 1980 تا 2022 .............................. 80 اختصارات «اساسنامه دادگاه جزایی بینالمللی» اساسنامه رم «اعالمیه در مورد محافظت از همه افراد در برابر ناپدیدسازی قهری» اع » ال«میه «دادگاه حقوق بشر اروپا» « دادگاه اروپا» «دادگاه حقوق بشر قاره آمریکا» « دادگاه قاره آمریکا» «کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد» کمیته حقوق بشر «کمیته در مورد ناپدید سازی قهری» «کمیته» «کمیسیون حقوق بشر کشورهای قاره آمریکا» «کمیسیون» « گروه کاری در مورد ناپدیدسازی قهری و غی رداوطلبانه» « گروه کاری» «میثاق بینالمللی برای حافظت از همه افراد در برابر ناپدید سازی قهری» «میثاق بینالمللی» «میثاق کشورهای قاره آمریکا علیه ناپدیدسازی قهری» «میثاق قارهای» ناپدید شدهگی قهری و غیردوطلبانه ناپدیدسازی اعدام بدون رعایت تشریفات و مقرارت قانونی و عادالنه ( summary execution ) اعدام شتابزده

1 پیش گفتار من نیز راهی طوالنی برای درک جنبه های مختلف جنایتهایی که جمهوری اسالمی مرتکب شده به ویژه کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 طی کردهام. در زمان تنظیم شکایت 5 دی 1367 هیچیک از ابعاد کشتار تابستان 67 از جمله چگونگی محاکمه، صدور حکم، نحوه اعدام و محل دفن قربانیان برای من روشن نبود. به گمان من آن اعدامها حتی با استناد به قوانین جمهوری اسالمی نیز غیرقانونی بودند. (بهکیش )1384 در شکایت به محمد خاتمی 1 در آذر 1377 جنایت های دهه شصت را به سه گروه تقسیم کرده بودم . الف) بازداشت ها، بازجویی ها و محاکمات غیرقانون ی؛ ب) احکام اعدام صادره در محاکم غیرقانونی و پ) اعدام جمعی زندانیان سیاسی در تابستان .1367 در این شکایت دسته الف و ب را با استناد به میثاق حقوق مدنی و سیاسی و فصل سوم قانون اساسی نقض آشکار حقوق بشر و غیرقانونی و کشتار تابستان 67 را بر اساس «میثاق پیشگیری و مجازات جنایت نسل کشی» مصداق جنایت نسل کشی و قابل مجازات دانسته بودم. 2 (بهکیش )1377 پس از مهاجرت به خارج از کشور در 1381 و آشنایی با جنایت «ناپدیدسازی قهری و غیرداوطلبانه» متقاعد شدم ال که بسیاری از فعا ن سیاسی و مدنی در ایران موقتا یا برای 1 در آبان 1377 نسخه ای از این شکایت را نزد حسین باقرزاده فعال حقوق بشر ساکن انگلستان به امانت گذاشتم تا پس از انتشار در ایران آنرا در خارج از کشور منتشر کند . در همان ماه به همراه پروانه می در النی با عزت القاتی م اهلل سحابی نسخه ای را جهت انتشار در نشریه «ایران فردا» در اختیار وی قرار دادم. 2 جفری رابرتسون در گزارشی در مورد کشتار تابستان 67 نتیجه گرفته است که این کشتار می تواند به عنوان جنایت نسل کشی نیز مورد پیگرد قرار گیرد. (رابرتسون )2011

جستاری در ناپدیدسازی قهری 2 همیشه ناپدیدشده بودهاند. پرداختن به جنایت ناپدید سازی از این منظر نیز برای من اهمیت داشت که بستگان ناپدیدشدگان 3 نیز قربانی جنایتی هستند که پایانی ندارد. در این چنین وضعیتی خانواده فرد ناپدیدشده در مرکز توجه قرار دارد، هم از دیدگاه عامالن آن، چرا که بدین ترتیب آنان را در وحشت و اضطراب همیشگی نگاه می دارند و سبب تشدید و تداوم جو ترور در جامعه می شوند و هم از منظر فعاالن حقوق بشر و نهادهای نظارتی که آنان را قربانی این جنایت می دانند و دفاع از حقوق آنان بخشی از مبارزه با ناپدیدسازی است. در تمام اسناد بینالمللی بر رنج بستگان افراد ناپدیدشده تاکید شده و این موضوع برای من که سعی کردهام توجه بیشتری را به رنج خانواده های اعدام شدگان دهه شصت جلب کنم دارای اهمیت بود. با برداشتی مشابه بود که در 1393 مادرم، مادر همسرم و حدود بیست خانواده دیگر به یکی ال از خوشنامترین وک ی حقوق بشر 4 وکالت دادند تا پیگیر ثبت نام عزی زانشان در نزد « گروه کاری در مورد ناپدیدسازی قهری» باشد. 5 (بهکیش )1396 اما در زمان نوشتن مقاله «قربانیان کشتار تابستان 67 ، ناپدید شدگان قهری؟» ( ،)1391 زمانی که تدارک وکالت دادن مادرم، مادر همسرم و دیگر خانواده ها را فراهم میکردم ( 1392-1393 ) و زمانی که راسا اقدام کردم تا نام عزیزانم را در نزد «گروه کاری» ثبت کنم ( )1397 مطلقا به این نکته بسیار ظریف و مهم فکر نکرده بودم که آیا ما، بستگان اعدام شدگان، از نظر عاطفی و احساسی آمادگی آنرا داریم که عزیزانمان «ناپدیدشده» قلمداد شوند؟ بهتر است با مثالی موضوع را روشن کنم. ام البنین جاللی مهاجر و علی اصغر بهکیش، 3 در این مقاله «ناپدیدسازی» زمانی که در مورد انجام جنایت یا عامالن و «ناپدیدشده گی» و مشتقات آن زمانی که در مورد قربانیان بحث می شود استفاده شدهاند. 4 او به تعهد خود عمل نکرد، نقطه ای تاریک در پرونده ای درخشان در مبارزه با نقض حقوق بشر در ایران. 5 من و خانوادهام برای ثبت نام عزیزانم در نزد «گروه کاری» نیازی به وکیل نداشتی م، اما دریافته بودیم که ما، با توجه به جو ترور در جامعه، برای سال هایی بسیار طوالنی در انزوا برای حقیقت و عدالت تالش می کردیم، اما ادامه این وضعیت به هیچ وجه به نفع جنبش دادخواهی نبود، از همین رو درخواست کمک از فعاالن حقوق بشر می توانست ما را در کاهش این انزوا کمک کند.

پیشگفتار 3 مادر و پدرم، پنج فرزند خود زهرا، محمود، محمدرضا، محسن و محمدعلی بهکیش و دامادشان سیامک اسدیان را در جنایت های سیاسی دهه شصت از دست دادند. از آن میان تنها خانواده اسدیان توانستند جسد سیامک را باز پس گرفته و او را در زادگاهش دفن کنند. هر چند حکومت به مراسم چهلم سیامک حمله کرد و بسیاری بازداشت و از آن میان تعدادی، از جمله ت وکل و نورا هلل اسدیان ، عموهای سیامک، را اعدام کردند. اما مادر و پدرم امکان دفن هیچ کدام از فرزندان کشته شده خود را نیافتند. محسن (که گویا در 24 اردیبهشت 1364 در زندان اوین اعدام شده بود) بر اساس اطالعات رسمی در بهشت زهرا دفن شده بود و در همان روزهای پس از اعدامش محل آنرا به آنها اطالع دادند. مادر و پدرم امکان آنرا نداشتند که از دفن محسن در آن محل اطمینان حاصل کنند. اما به رغم این عدم اطمینان آنرا پذیرفتند. محل دفن زهرا هرگز به طور مشخص به آنان اطالع داده نشد و تنها پس از یک سال انکار و پرده پوشی به آنها گفتند که زهرا کشته و در گورستان خاوران دفن شده است، بدون آنکه محل دقیق آنرا به آنها اطالع دهند ، دقیق به همان معنی تراژیک که مثال ده قدم از در ورودی و بیست قدم به سمت شمال. پیگیری های بعدی هم بی فایده بود. محل دفن م حمدرضا که گویا در 24 اسفند 1360 در تهران کشته شده بود، علیرغم پیگیری های مداوم هرگز به خانواده اطالع داده نشد. تنها در اوایل دهه هشتاد یکی از بستگان اعدام شدگان به ما اطالع داد که توانسته دفترچه ای که محل دفن اعدام شدگان در آن نوشته شده است را ببیند و محل دفن محمدرضا را نیز به خاطر بسپارد. خانواده بدون حصول اطمینان بر آن گور سنگی گذاشته و آنرا به عنوان محل دفن محمدرضا پذیرفتند. از محل دفن محمود و محمدعلی که در تابستان 67 در زندان گوهردشت اعدام شدند هیچ اطالعی وجود ندارد . اما ما اصرار داشته ایم تا زمانی که ا طالعات صحیحی به دست آید گورستان خاوران را محل دفن آنان بدانیم. من برای حدود هجده سال ( 1381-1363 ) مادر و پدرم را در رفتن به گورستان بهشت زهرا و گورستان خاوران همراهی کرده ام و شاهد دلبستگی آنان به ویژه به محل دفن محسن که آنان اطمینان بسیار بیشتری داشتند که او در آن محل دفن است بودم. آنان با خیالی راحت در محل دفن محسن می نشستند، می توانستند افراد دیگر را نیز به آنجا دعوت کنند

جستاری در ناپدیدسازی قهری 4 و دیگران نیز حاضر بودند به گورستان بهشت زهرا بیایند و مراسم خانوادگی بر مزار محسن برگزار کنند. 6 اما تا آن زمانی که من شاهد بودم مادر و پدرم هرگز چنین رابطه ای را با محل دفن فرضی زهرا در گورستان خاوران پیدا نکردند. 7 حال «گروه کاری» تائید کرده است که محسن نیز ناپدیدشده قلمداد می شود. به این معنی که روشن نیست که او در آن محلی که در اسناد رسمی بهشت زهرا محل دفن او عنوان شده است واقعا دفن شده باشد. در این صورت رابطه مادر و پدرم با آن محل چگونه می توانست باشد؟ آنان به داشتن یک محل دفن مشخص دل خوش بودند ولی با تائید ناپدیدشده گی محسن این رابطه می توانست دچار اختالل جدی شود. و شاید رابطه مادر و پدرم با محل دفن زهرا و محمدرضا کامال گسسته میشد . آیا تشدید این ابهام ها موجب ضربه ای عاطفی و احساسی برای مادر و پدرم و همه ما نبود؟ من شاهد این وابستگی عاطفی شماری از خانواده های اعدام شدگان دهه شصت به گورستان خاوران و گورهای اعدام شدگان در بهشت زهرا بودهام. گویا ما از نظر عاطفی نیاز داشتیم که با باور به اینکه عزیزانمان در گورهای فردی و جمعی گورستان خاوران و بهشت زهرا دفن هستند ابهام و تشویش ناشی از بی خبری را مهار کنیم . از جمله ناجیه پیوندی، مادر همسرم، که خواب دیده بود پسرش مهرداد، از قربانیان کشتار تابستان 67 در زندان اوین، در گوشه ای از گورستان خاوران دفن است و تا زمانی که توان داشت هر جمعه به این گورستان رفت و آنجا را محافظت و مراقبت کرد. گویا مادر تنها برای روزهای جمعه که به گورستان خاوران می رفت زنده بود و زندگی میکرد . رسمیت یافتن ناپدیدشدهگی مهرداد چه تاثیر عاطفی و احساسی بر او می توانست داشته باشد؟ اینک من از فراز سالیانی که بر ما گذشته است به این نکته فکر می کنم که آیا بهتر نبود به رسمیت شناختهشدن ناپدیدشده گی عزیزانمان را برای پرهیز از آسیب های روانی، احساسی و عاطفی بیشتر به فراموشی می سپردیم؟ آیا دانستن حقیقت و اجرای عدالت در 6 تعدادی از اعضای خانوادهام هرگز به گورستان خاوران نیامدند. 7 خواهرم منصوره میگوید هرچند مادرمان در بهشت زهرا راحت تر بود اما تفاوتی میان وابستگی عاطفی او به محل دفن فرضی زهرا در گورستان خاوران و محل دفن محسن در گورستان بهشت زهرا وجود نداشت.

پیشگفتار 5 هر شرایطی برای آسیب دیدگان امری مثبت است و یا باور یک موضوع و پذیرفتن ابهام به عنوان حقیقت در شرایطی می تواند به آنان بیشتر یاری رساند؟ شاید حقیقت آنچنان که گفته میشود و من نیز از 1363 آنرا تکرار کردهام همیشه نجات بخش نیست. شاید در شرایطی باور کردن موضوعی که به حقیقت آن اطمینان نداریم، اگر نگوئیم نجات بخش ، ممکن است آرامش بخش باشد .

7 مقدمه 1 در 1391 در مقاله «قربانیان کشتار تابستان 67 ، ناپدید شدگان قهری؟» به شکلی اجمالی این سئوال را طرح کردم که آیا با توجه به همه اطالعاتی که در اختیار داریم می توانیم قربانیان آن کشتار را در زمره ناپدیدشدگان در نظر بگیریم؟ 2 (بهکیش )1391 از زمان انتشار این مقاله مطالبی مهم در مورد مسئله ناپدیدشدهگی در ایران، از جمله گزارش مهم عفو بین الملل در مورد کشتار تابستان 1367 (عفو بین الملل )1397 ، منتشر شده است. برخی از فعاالن سیاسی و حقوق بشر انتشار این گزارش را مثبت تلقی کردند (بهکیش )1397 و دیگرانی آنرا گمراه کننده یافتند. (آبادی 1398 ، اص ی الن )1397 متاسفانه 1 از منصوره بهکیش که این مقاله را در مراحل مختلف و نجمه راد و چند تن از دوستانم که ویراست دوم این مقاله را خواندند و نظرات خود را با من در میان گذاشتند و بهویژه از لیلی پناهی که در همه مراحل همراه و همکار من بود و بدون کمکهای او در تحقیق و گردآوری منابع و بحث در مورد مطالب پیچیده آن این کار ممکن نبود سپاسگزار هستم. در هر حال تمام مسئولیت خطاهای احتمالی تنها بر عهده نویسنده است. 2 در دهه شصت کاظم رجوی، حقوقدان ایرانی که در 4 اردیبهشت 1369 در ژنو ترور شد، چندین بار به نمایندگی از «شورای ملی مقاومت» و «مجاهدین خلق» در جلسات «گروه کاری در مورد ناپدیدسازی قهری» شرکت و اسامی تعدادی از قربانیان را تسلیم این «گروه کاری» کرده بود. (شورای ملی مقاومت )1369 در 1378 نیز مقالهای مفید از محمدرضا معینی در مورد ناپدیدسازی قهری در نشریه دیدگاه منتشر شد. این مقاله در آذر 1382 در سایت بیداران باز نشر شده است. (معینی )1378 سپس مریم حسین خواه در گزارشی در مورد کشتار تابستان 67 به تفصیل به مسئله ناپدیدسازی در دهه شصت پرداخته است. (حسینخواه )1394 این نکته قابل ذکر است که، احتماال به دلیل عدم وجود آرشیو مناسب از اسناد اپوزیسیون ایران، برخی اقدامات مهم در مقابله با سیاست ناپدیدسازی در دهه شصت از دید محمد رضا معینی و معدود مقاالت مهم در این رابطه از دید مریم حسینخواه پنهان ماندهاند.

جستاری در ناپدیدسازی قهری 8 برخی سئواالت مهم که در این نقدها و دفاعیات وجود داشتند و می توانستند ما را به تفکر بیشتر فرابخوانند در زیر آوار برخوردهای فضل فروشانه، رویارویی های خصمانه و ایرادها و تمجیدهای سطحی پنهان ماندند. این بحث ها نشان از آن داشت که ابهاماتی جدی در تعریف های ارائه شده در اسناد بین المللی، عملکرد و تفسیرهای ارائه شده از طرف نهادهای نظارتی، احکام دادگاه های حقوق بشر اروپا و قاره آمریکا، اظهار نظرهای کمیسیون های حقیقت و اظهار نظرهای نهادهای محلی، ملی و بین المللی غیردولتی مدافع حقوق بشر وجود دارد که سبب سردرگمی در میان فعاالن سیاسی و حتی محافل آکادمیک شده است. این مقاله چهار فصل دارد. در فصل اول به تبارشناسی جنایت « ناپدید سازی » پرداختهام. الف) ناپدید سازی عمال در کشورها، مناطق و زمان های مختلف چگونه اتفاق افتاده و قربانیان و عامالن چه کسانی بودند؟؛ ب) چگونه مقاومت در برابر ناپدیدسازی شکل گرفت و چه نهادهای رسمی و غیررسمی در شکل گیری یک جنبش جهانی علیه ناپدیدسازی نقش ایفا کردند؟ پ) اطالعات چگونه در جنبش جهانی حقوق بشر جریان مییابد؟ و ت) آثار مثبت و کمبودهای گزارشدهی در مورد ناپدیدسازی در سطح محلی، ملی و بینالمللی چیست؟ فصل دوم به کنکاش در تعریف های جنایت ناپدیدسازی در چهار سند مهم بینالمللی، یعنی «اع میه»، « ال میثاق قارهای» ، اساسنامه رم و « میثاق بینالمللی» اختصاص یافته است. در این تعریفها در بیشتر موارد از عبارات شبیه به هم استفاده شده است که از برخی جهات مهم بحث برانگیز هستند. در مواردی هم، به ویژه در تع ریف اساسنامه رم، تفاوتهایی جدی با سه سند دیگر مشاهده میشود. در بخش اول با ارائه تعریفهای ناپدیدسازی اجزای اصلی آنها را با هم مقایسه کردهام. در بخش دوم به ابهامات موجود در این تعاریف و تفاسیر رسمی که برای بر طرف کردن آنها ارائه شده پرداختهام. در فصل سوم مبانی کار «گروه کاری» را بررسی میکنم. در بخش اول به شرایط پذیرش یک پرونده ، در بخش دوم اقدامات «گروه کاری» برای روشن شدن سرنوشت و مکان ناپدیدشدگان معرفی شده است و در بخش سوم به شرایطی که یک پ رونده روشنشده،

مقدمه 9 بایگانی شده و متوقفشده 3 در نظر گرفته میشود پرداختهام. فصل چهارم را به بررسی وضعیت ناپدیدشدگان در ایران اختصاص دادهام . در بخش اول دالیل کم بودن گزارش های مربوط به ناپدیدسازی سازمان یافته و گسترده در دوران المی ایران جمهوری اس را بررسی کردهام. در بخش دوم با استناد به مطالب ارائه شده در فصل های قبل دالیل پذیرش پروندههای زهرا، محمدرضا و محسن بهکیش و مهرداد پناهی از طرف «گروه کاری» بررسی شده است. پیش از آنکه وارد بحث شوم الزم است به موضوع مهمی که به گمان من سبب سوء تفاهم های جدی شده است اشاره کنم. مکانیزم های مختلف عدالت انتقالی و نهادهای ناظر بر رعایت حقوق بشر از یک روش و معیار واحد استفاده نمی کنند. قاضی تریبونال ی وگس ی الو با اشاره به تفاوت های موجود بین قضاوتهای این تریبونال و آنچه در گزارش کمیسیون حقیقت بوسنی میآید آنرا مشکل آفرین و سبب گمراه شدن افراد و باال بردن انتظارات از دادگاه میداند . او میگوید کمیسیون حقیقت در تحقیقات، نتیجهگیریها و قضاوتهای خود از معیارهای متفاوتی نسبت به یک دادگاه پیروی میکند و همین موضوع سبب میشود که در برخی موارد بین تصمیمات تریبونال و کمیسیون اخت ی الفات جد مشاهده شود. او به این نکته اشاره میکند که کمیسیون حقیقت به مسئله مسئولیت سیاسی و اخ ی الق پرداخته در حالی که تریبونال در مورد مسئولیت حقوقی افراد قضاوت میکند. ممکن است فردی از نظر کمیسیون حقیقت مرتکب جنایت علیه بشریت شده باشد، اما دادگاه این فرد را به دلیل عدم وجود مدارک کافی تبرئه کند. یکی از نکات مهمی که از چشم برخی از فعالین و محققان پوشیده میماند همین نکته ظریف است که «گروه کاری» و حتی «کمیته» دادگاه نیستند و طبیعی است که در نتیجهگیریها و قضاوتهای خود از معیارهای متفاوتی نسبت به دادگاه پیروی کنند. 3 به ت رتیب ترجمه clarified ، archived و discontinued

11 تبارشناسی جنایت « ناپدید سازی قهری» بهار کوتاه شکوفایی گفتمان حقوق بشر و تالش برای اجرای آن پس از تشکیل سازمان ملل متحد و تصویب اعالمیه جهانی حقوق بشر بالفاصله در سایه تالش ها برای بازسازی ویرانی های جنگ جهانی دوم، جنگ سرد و سرکوب جنبش های استقالل طلبانه جای خود را به زمستانی طوالنی داد. بهبود شرایط اقتصادی در جهان، پیروزی های جنبشهای آزادی بخش، پیروزی های مهم جنبش حقوق مدنی در آمریکا، مبارزه علیه جنگ ویتنام، جنبش جوانان و روشنفکران و اوج گیری جنبش فمینیستی در دهه شصت و هفتاد در اروپا و آمریکا، امضای پیمان هلسینکی در مرداد )1975( 1354 1 ، اجرایی شدن «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی» در فروردین 1976( 1355 ) و پیروزی جیمی کارتر در آبان 1976( 1355 ال ) در ایا ت متحده که گویا مسئله حقوق بشر را به یکی از مبانی تنظیم سیاست خارجی آمریکا تبدیل کرد از جمله مهمترین عواملی بودند که مقاومت در برابر جنایت دولتی و سیاسی و در نتیجه توسعه جنبش جهانی حقوق بشر را تسهیل کردند. با اطمینان می توان مدعی شد که مقاومت در برابر جنایتهای دولتی و سیاسی همیشه وجود داشته است. این مقاومت های پراکنده ابتدا در سطح محلی و سپس ملی، منطقهای و بین المللی به هم پیوسته و جنبشی تاثیر گذار برای مبارزه با نقض حقوق بشر بهوجود آوردند. این جنبش تاثیری تعیین کننده در تصویب و اجرایی شدن میثاق های منطقهای و بینالمللی حقوق بشری داشتهاند. در این فصل ابتدا نگاهی داشته ام به سیاست ناپدیدسازی قهری در 14 کشوری که 1 برای اطالع از قرارداد هلسینکی به بخش توضیحات مراجعه شود.

جستاری در ناپدیدسازی قهری 12 بیشترین پرونده باز در نزد «گروه کاری» دارند، سپس توسعه مقاومت در برابر جنایت دولتی و در نتیجه شکل گیری جنبش جهانی حقوق بشر را بررسی کرده و در نهایت به مسئله گزارش دهی نهادهای مدافع حقوق بشر غیردولتی و نهادهای نظارتی پرداختهام. 2 گروه های هدف و روشهای ناپدیدسازی هر چند عناصر اصلی جنایت ناپدیدسازی در کشورهای مختلف یکسان بوده است، اما تفاوت های چشمگیری در سیاست ناپدیدسازی، روش اجرا و گروه های انسانی قربانی آن در کشورها، مناطق و زمان ال های مختلف قابل تشخیص است. مث در شیلی می توان یک تفاوت جدی در سیاست ناپدیدسازی پیش و پس از تاسیس مدیریت اطالعات ملی ( DINA ) مشاهده کرد. پس از تاسیس این نهاد قربانیان این سیاست از قبل انتخاب شده بودند. یا در گواتماال روش ناپدیدسازی در شهر و ده متفاوت بود. در این بخش با بررسی گزارش های منتشر شده در مورد ناپدیدشدهگی در 14 کشوری 2 در 16 آذر 7( 1320 دسامبر )1941 هیتلر فرمانی با عنوان «شب و مه» ( The Night and Fog Decree ) صادر کرد. بر این اساس افرادی را که در سرزمین های اشغالی درگیر مبارزه با نیروهای آلمانی و دولت های دست نشانده بودند مخفیانه بازداشت و به آلمان منتقل میکردند . هدف این بود که با ایجاد ابهام در سرنوشت افراد جو ترور و وحشت را در کشورهای اشغالی تشدید کنند. بین هفت تا ده هزار نفر با این فرمان بازداشت شدند. (Dulitzky 2019, 430) برخی این سیاست را اولین مورد در اجرای ناپدیدسازی قهری می دانند. (Finucane 2010) در دادگاه نورنبرگ ژنرال کیتل ( Keitel ) به همین دلیل محاکمه و محکوم شد. دادگاه نظامی آمریکا در نورنبرگ نیز ال صراحتا وک یی که در تنظیم این سیاست نقش داشتند را به ارتکاب جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی محکوم کرد. این بدان معنی بود که این جنایت، که بعدا ناپدیدسازی قهری نامیده شد، در زمان جنگ و صلح قابل پیگرد است. (Vitkauskaitė-Meurice and Žilinska 2010) عالوه بر آن شواهد زیادی در دست است که اتحاد شوروی نیز از دهه 1930( 1310 ) از سیاست ناپدیدسازی به شکلی سازمان یافته و بسیار گسترده بر علیه " دشمنان سوسیالیسم " یعنی روشنفکران، دهقانان، اقلیتها و هر کسی که مخالف سیاست های دولت شوروی، استالین و رهبران بعدی بود استفاده می کرده است. به عنوان مثال در کتاب «مجمع الجزایر گوالگ» اثر الکساندر سولژنتسین به موارد فراوانی از بازداشت و انتقال مخفیانه افراد بدون آنکه خانواده و نزدیکان آنها از این افراد اطالعی داشته باشند اشاره شده است.

تبارشناسی جنایت «ناپدیدسازی قهری » 13 که در آخرین گزارش سالیانه «گروه کاری» در )2022( 1401 بیشترین پرونده باز را داشتند یعنی به ترتیب عراق، سریالنکا، الجزایر، آرژانتین، گواتماال، پرو، السالوادور، کلمبیا، روسیه، پاکستان، شیلی، سوریه، فیلی پین و ایران این نکته را جستجو خواهم کرد که چه گروه هایی هدف سیاست ناپدیدسازی بوده و چه روش هایی برای اجرای این سیاست مورد استفاده قرار گرفته است و چه اشتراکات و تفاوت هایی میان ناپدیدسازی در این کشورها مشاهده میشود. 3 عراق در عراق همه گروه ها و افراد مخالف و منتقد حکومت و اقلیت های قومی (بهویژه کردها) و مذهبی (به ویژه شیعیان) قربانی سیاست ناپدیدسازی بودند. یکی از شناخته شدهترین موارد ناپدیدسازی در مرداد ( 1362 آگوست )1983 در استان کردنشین اربیل و علیه قبیله بارزانی اتفاق افتاد. در ظرف ده روز هشت هزار نفر عمدتا مردان جوان بازداشت شدند و پس از آن دیگر خبری از آنان در دست نیست. یا در )1988( 1367 در عملیات انفال دولت عراق اهالی صدها روستای کردنشین را مجبور به مهاجرت کرد و در جریان این عملیات حدود صد هزار کرد عراقی را بازداشت و ناپدید ساخت. (AI 1994, Ch. 1) النکا سری ناپدید النکا در سری سازی تا اواخر )1984( 1363 ناشناخته است و قتل مخالفان به شکلی علنی انجام می شد. از آن پس در شمال شرقی نیروهای دولتی و حتی نیروهای هندی که به کمک دولت سریالنکا آمده بودند مردان جوان متعلق به اقلیت تامیل را فردی یا جمعی بازداشت می کردند. پس از آن قربانیان ناپدیدشده و سپس به شکلی فراقضایی، از جمله در زیر شکنجه، به قتل رسیده و غالبا جسد آنان سوزانده میشد. (AI 1994, Ch. 2) پس از شورش نیروهای مخالف همکاری هند و سریالنکا در جنوب این کشور نیروهای 3 کشورهای عراق، الجزایر، سوریه، و ایران از خاورمیانه و شمال آفریقا؛ سری النکا، پاکستان و فیلیپین از آسیا؛ آرژانتین، گواتماال، پرو، السالوادور، کلمبیا و شیلی از آمریکای جنوبی و مرکزی و روسیه از اروپا.

جستاری در ناپدیدسازی قهری 14 دولتی و وابسته به دولت روشی انتقام جویانه در پیش گرفته و اقدام به بازداشت جمعی و فردی، ناپدید سازی گسترده و قتل فراقضایی بی رحمانه این مخالفان کردند. ناپدیدسازی در سریالنکا بخشی از سیاست ضدشورش دولت بود. الجزایر در الجزایر عمده ناپدیدسازی در دهه )1990( 1370 اتفاق افتاد، زمانی که گروه های اسالمی در اولین دور انتخابات چند حزبی پیروز شدند. تنها چند روز پیش از دور دوم انتخابات در 25 دی ( 1371 نیمه ژانویه ،)1992 نیروهای سکوالر در همدستی با نظامیان مانع پیروزی قطعی اسالم گرایان در این انتخابات شدند . پس از کودتا عمال الجزایر گرفتار یک جنگ داخلی شد که برای یک دهه دوام داشت. افراد در محل کار، خانه، محل تحصیل و یا در ایست های خیابانی به شکل فردی و جمعی توسط ماموران یونیفورم پوش یا افرادی با لباس شخصی بازداشت و سپس ناپدید می شدند. در برخی موارد حتی مقامات در ابتدا محل با زداشت فرد را به اطالع خانواده می رساندند. گفته می شود بین 7 تا 18 هزار تن از مخالفان و منتقدان حکومت و یا نزدیکان آنان ناپدیدشدند. در همین دوره گروه های مخالف نیز ص دها نفر را ربوده و سربه نیست کردند. (Göral) آرژانتین در آرژانتین نیز مانند دیگر کشورهای آمریکای التین و مرکزی و دریای کارائیب که حکومت های تحت حمایت آمریکا (نظامی یا غیرنظامی) بر سر کار بودند اعضای احزاب چپ گرا، روشنفکران، دانشجویان، اعضا و رهبران اتحادیه های کارگری، وکال، دهقانان و دیگر گروه های اجتماعی هدف سیاست ناپدیدسازی بودند. در این کشور نظامیان مجددا در اوایل فروردین ( 1355 مارس )1976 بر ای سرکوب نیروهای چپ گرا کودتا کردند. آنان با درس گرفتن از تجربه شیلی تالش کرد که توجه جهانی به مسئله بازداشت گسترده و ناپدیدسازی سازمانیافته در این کشور جلب نشود. از همان ابتدا قربانیان در محل کار، خیابان و در منازل خود غالبا توسط نیروهایی با لباس شخصی و بدون آنکه رسما هویت خود را اعالم کنند، هر چند تجهیزات و آزادی عمل آنان گواه آن بود که از ماموران دولتی هستند،

تبارشناسی جنایت «ناپدیدسازی قهری » 15 بازداشت و روانه بازداشتگاه های مخفی می شدند. قربانیان در این بازداشتگاه ها بازجویی، شکنجه و سپس بسیاری از آنان برای همیشه ناپدید میشدند. گواتمال در گواتماال، از فقیرترین و از نظر اقتصادی نابرابرترین کشورهای قاره امریکا، که دولت های (نظامی) آن از حمایت کامل آمریکا برخوردار بودند شواهدی وجود دارد که ناپدید سازی از )1954( 1333 آغاز شد. با آغاز جنگ داخلی از 1339 تا 1960( 1373 تا 1994 ) سرکوب بسیار خشن و ناپدیدسازی شدت بیشتری گرفت و در سالهای 1358 تا 1979( 1361 تا )1982 به اوج خود رسید. اولین مورد ناپدید سازی گسترده در 1345 )1966( ثبت شده . کمیسیون حقیقت 6159 مورد از ناپدیدشدهگی را ثبت کرده است. (Rothenberg 2012, introduction) در گواتماال روش ناپدیدسازی در شهر و روستا متفاوت بود. در شهر قربانیان در خانه، محل کار و تحصیل و خیابان بازداشت می شدند و مراجعات مکرر بستگان غالبا بینتیجه بود. اغلب بازداشت شدگان ناپدیدشده بودند. در روستا نیروهای نظامی و امنیتی همه کاره بودند و عمال هیچ نهادی وجود نداشت که حتی در ظاهر به بستگان قربانیان پاسخگو باشد. آنان غالبا روستائیان را که از اهالی بومی بودند در گروه های چند نفره و گاه تعداد بسیار بیشتری به اتهام همکاری با چریک ها بازداشت می کردند و اهالی و بستگان قربانیان می دانستند که زندانیان به مقرهای نیروهای دولتی در همان منطقه منتقل و در آنجا برای گرفتن اطالعات به شدت شکنجه میشوند. غالب ناپدیدشدگان به دست نیروهای دولتی کشته و جسدشان سربهنیست میشد . پیگیری خانواده های روستایی می توانست عواقبی از جمله بازداشت، شکنجه و ناپدیدشدن برای آنان داشته باشد. (Rothenberg 2012, 14-22) پرو در پرو نیز جنگ داخلی از 1359 تا 1980( 1379 تا )2000 در جریان بود. هر چند نیروهای مخالف از جمله راه درخشان سهمی جدی در نقض سازمانیافته و گسترده حقوق بشر داشتند، اما تقریبا تمام موارد ناپدید سازی توسط نیروهای دولتی انجام شده است.

جستاری در ناپدیدسازی قهری 16 کمیسیون حقیقت پرو سه هدف مهم را برای این سیاست در نظر می گیرد الف) نگهداری فرد در خفا برای به دست آوردن اطالعات در زیر شکنجه؛ ب) سپس کشتن فرد بدون انجام روال قانونی و سربه نیست کردن جسد به اشکال مختلف و پ) راه حلی سریع و قابل دسترسی برای سرکوب مخالفان. (TRC 2001, 70-71) در این کشور نیروهای نظامی برای سرکوب مخالفان در م ناطقی که این نیروها حضور گسترده داشته و مردم عمدتا در مناطق روستایی زندگی می کردند وارد عمل شدند . در این موارد ناپدید سازی به شدت بسیار زیادی افزایش می یافت. الزم بود که روستائیان تفهیم شوند که هر گونه همکاری یا حتی همزیستی با شورشیان عواقب بسیار ناگواری خواهد داشت. (TRC 2001, 75) السالوادور جنگ داخلی در السالوادور از 1359 تا 1980( 1371 تا )1992 باعث مرگ یا ناپدیدشدن بیست تا صد هزار تن شد. (Green and Ball 2019) هر چند مخالفان نیز اقداماتی جنایتکارانه انجام داده بودند (از 22 هزار شکایت 800 مورد علیه مخالفان بود) اما یافته های کمیسیون حقیقت نشان داد که عوامل حکومت مسئول بیش از 85 درصد از جنایاتی بودند که اتفاق افتاده بود. (Betancur 1992, 35 and 37 of 203 ) کشتار روستائیان، قتل افراد، ناپدیدسازی و ربودن چهار روش متداول جنایت سیاسی در السالوادور بود. (Betancur 1992, 19 of 203) در السالوادور رهبران و فعاالن سیاسی و رهبران اتحادیهها و دیگر گروه هایی که مردم را سازماندهی می کردند یا مخالفان را یاری می دادند هدف سیاست ناپدیدسازی بودند. کلمبیا ابعاد ناپدید سازی در شصت سال مبارزه داخلی و سرکوب مخالفان در کلمبیا بسیار گسترده بود و بر اساس گزارش کمیسیون حقیقت کلمبیا از 1364 تا 1985( 1395 تا )2016 121768 نفر ناپدیدشده اند. (Colombian Truth Commission 2022, 137) در کلمبیا نیز مانند دیگر کشورهائی که بیشتر جمعیت در روستا زندگی می کردند و عمال نوعی از جنگ داخلی در آن جریان داشت تفاوتی آشکار میان روش های ناپدیدسازی در شهر و

تبارشناسی جنایت «ناپدیدسازی قهری » 17 روستا مشاهده میشود. روسیه در روسیه ناپدیدسازی بخشی از سیاست دولت فدرال در منطقه چچن بود و به شکلی گسترده از طرف نیروهای دولت فدرال در جریان درگیری های آن منطقه در 1373 تا 1375 و 1994( 1378 تا 1996 و )1999 اتفاق افتاده است. هدف اصلی چچن ها و در جایگاه دوم اینگوش ها بودند. ناپدیدسازی افراد گاه به صورت جمعی (مثال با محاصره یک روستا و بازداشت تعداد زیادی از اهالی ) یا به شکل فردی انجام گرفته است. تعداد قابل توجهی از ناپدیدشدگان به قتل رسیده و غالبا در گورهای جمعی، که حداقل 52 محل آ ن ثبت شده، دفن گردیدهاند. (AI 2007) پاکستان دولت پاکستان در ابتدا ناپدیدسازی را به عنوان بخشی از سیاست " جنگ با ترور " به رهبری آمریکا آغاز و سپس علیه فعالینی که برای احقاق حقوق اقلیت ها، مانند بلوچها و سندیها مبارزه می کردند ادامه داد. (AI 2008, 8) در پاکستان افراد عمدتا توسط نیروهای امنیتی بازداشت یا ربوده شده و سپس نیروهای امنیتی بازداشت آنها را انکار و یا محل نگاهداری آنها را مخفی می کردند. در عین حال که نیروهای امنیتی و ارتش پاکستان نقشی جدی در سیاست دارند، اما سیستم قضایی در یک جدال مداوم برای محدود کردن حکومت و نیروهای امنیتی و اقدام علیه ناپدیدسازی است. (AI 2008, 11) شیلی در شیلی طرفداران سالوادور آلنده، رئیس جمهور قانونی از حزب سوسیالیست، مقامات حکومت وی، دانشگاهیان، روشنفکران و دانشجویان، اعضا و رهبران اتحادیه های کارگری، اعضای حزب کمونیست و میر (سازمان چپ رادیکال و منتقد چپ سنتی در شیلی) و از 1376 حتی حزب راست میانه دمکرات مسیحی که در اقدامات غیرقانونی علیه دولت آلنده مشارکت داشت هدف سرکوب بودند.

جستاری در ناپدیدسازی قهری 18 در چند ماه اول پس از کودتا غالب قربانیان به شکل انبوه توسط پرسنل نظامی بازداشت شده و به بازداشتگاه هایی که پس از کودتا تاسیس شده بودند، از جمله استادیوم سانتیاگو پایتخت شیلی، انتقال یافته و سپس ناپدید شدند. روزانه هزاران تن برای به دست آوردن اطالعاتی در مورد بستگان زندانی یا ناپدیدشده خود به این استادیوم مراجعه می کردند. (AI 1974, 24) پس از آنکه حکومت به اهداف اولیه خود مبنی بر بی اثر کردن مخالفان دست یافت، بازداشت ها و ناپدیدسازی های هدفمند توسط دینا 4 ، نهاد امنیتی که در اواخر پائیز ( 1352 اواخر )1973 آغاز به کار کرده بود ، انجام و قربانیان در بازداشتگاه های مخفی شکنجه و سپس ناپدید میشدند. (Chilean NCTR 1991, 22) سوریه در سوریه پس از آغاز تظاهرات مسالمت آمیز علیه دولت در سال )2011( 1390 دولت و نیروهای شبه نظامی وابسته به آن به شکل گسترده ای از سیاست ناپدید سازی علیه فعاالن سیاسی استفاده کردند. سه روش از ناپدیدسازی در سوریه گزارش شده است الف) قربانی بالفاصله یا پس از مدت کوتاهی پس از بازداشت ناپدید شده است؛ ب) زندانی که قبال بازداشت و محل نگاهداری او مشخص بوده به دالیلی از جمله مبارزات سیاسی و نظامی در خارج از زندان و یا در حین انتقال از یک زندان به زندان دیگر ناپدید می شد و پ) بستگان ناپدیدشدگان نیز خود به دلیل پیگیری وضعیت عزیزانشان هدف ناپدید سازی قرار می گرفتند. (AI 2015, 15-16) هر چند برخی نهادهای نظارتی اطالعات بیش از 60 هزار نفر را که از 1390 تا 2011( 1394 تا )2015 در سوریه ناپدیدشده اند جمع آوری کردهاند، احتماال این آمار با توجه به محدودیت های موجود بیشتر است. (AI, 7) در آخرین گزارش «گروه کاری» که در مرداد ( 1401 آگوست )2022 منتشر شده است تعداد افرادی که هنوز ناپدیدشده در نظر گرفته می شوند تنها 605 مورد است (WGEID, AR 2021-22, 11) که 4 دینا ( - DINA - National Intelligence Directorate Dirección de Inteligencia Nacional ) پلیس مخفی نظامی رژیم کودتا که در نوامبر 1973 شروع به کار کرده و در 14 جون 1974 رسما تاسیس شد و در آگوست 1977 منحل و نهادی دیگر جایگزین آن شد. (Chilean NCTR 1991, 101)

تبارشناسی جنایت «ناپدیدسازی قهری » 19 موید آن است که تا چه میزان اطالعات ارسال شده به «گروه کاری» ، از جمله به دلیل نگرانی بستگان از انتقام جویی دولت، محدود بوده است. (WGEID, AR 2021-22, 19) در ابتدا هدف سیاست ناپدیدسازی فعاالن سیاسی مرد بودند که تظاهرات را سازمان می دادند. (AI, 27) سپس توجه به کسانی که وضعیت را در سوریه نظارت می کردند یا کسانی که کمک های انسان دوستانه ارائه می دادند معطوف شد. با تشدید درگیری ها ماموران دولتی که مظنون به عدم وفاداری بودند به قربانیان این سیاست افزوده شدند. (AI, 44) در تمام این مدت کسانی که از مناطق تحت کنترل مخالفان به مناطق تحت کنترل دولت وارد می شدند قربانی این سیاست بودند. نکته مهم در سوریه این بود که افراد فرصتطلب ناپدیدشدهگی را محل درآمد خود کرده بودند. (AI, 51) فیلیپین در فیلیپین از 1354 تا 1975( 1375 تا )1996 حداقل 1600 نفر 5 ناپدید شده اند. (AI 1996) از 1354 تا 1359 عمدتا کشاورزان، دانشجویان، اعضای کلیسا، روزنامه نگاران و دیگر گروه های مشابه ناپدید می شدند. در سال های بعد مردان جوان فعال در نهادهای مدنی در شهر و روستا قربانی سیاست ناپدیدسازی بودند. (WGEID, AR 1996, Par 284) غالبا پلیس، نهادهای نظامی یا امنیتی افراد را بازداشت و در شبکه های بازداشتگاههای مخفی که مراکز آنها در پایتخت فیلی پین بود نگاهداری می کردند. (AI 1996) ایران در ایران در اوایل دهه شصت فعاالن سیاسی در محل کار، خیابان و منازل مسکونی به شکل غیرقانونی 6 توسط افراد با یونیفرم یا لباس شخصی و بدون هیچ حکمی بازداشت شده 5 حداقل 759 نفر در دوران فردیناند مارکوس ( Ferdinand Marcos ) از 1344 تا 1965( 1361 تا ،)1982 حداقل 830 نفر در دوران کورازون آکینو ( Corazon Aquino ) از 1365 تا 1986( 1371 تا )1992 و حداقل 46 نفر در دوران فیدل راموس ( Fidel V. Ramos ) از )1992( 1371 ناپدید شده اند. (AI 1996) 6 ماموران در اکثریت قریب به اتفاق موارد از ارائه مدارک و حکم بازداشت خودداری می کردند. درخواست این مدارک حتی می توانست سبب واکنش خشن ماموران شود.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2